یکی از تیغه های چرخ دنده هستم و تغییر شکل دادم به طوری که شبیه دیگران نیستم یک پالس در این چرخه ایجاد کرده ام روزانه های ما گذشته ای ، تزریق شده است هیچ چیز وجود ندارد یعنی آن کلمه پنهانی که اگر نوشته شود ، وجود پیدا میکند .
به من توجه کنید که دیر یا زود من را خارج میکنند یا تعمیر ولی : یک سیاره بدون زندگی یعنی چه لطفی ؟
اشکم را با ناخن شکافتم ، جوانه ی جوان رویای پرواز معتبر ، برای با سلابت شدن دارد ، باز آمدم ولی این بار با آ کلاه دار و کلاهی سرم نرفته ، خریده ام خریداری؟ همه چیز گران شده بعضی چیز ها خیلی گرون ، در کل گرونی به دلیل نایاب بودنه ، پس گرون ارزون شده و این عادیه
، شیهه اسب ها تبدیل شده به استارت ماشین
مشتی قرص ارزانی این معوج شدن جمجه ، گریه تو بالش میچسه ، مزه ناخوشایندی دارد به معنی تلخ نیست یا شور ، نمیخواهیم دروغ گفتن را با مسکن به اعصابمان آموزش بدهیم
ویروسی به من پناه آورد که درمانش کنم ندانسته ها و دانسته هایش را از هم جدا کنم تا وجود جدیدی پیدا کند ، هیچکس دشمن نیست همه ما همجنس فکری هستیم کمی فرصت به هم دیگه بدهیم تا برسن یا برسیم ، توقع دارد چشمت میدانم ولی این از آن دسته رویاهای مرده است که تبدیل شده : مرگ شوق پرواز جوان چیزی نیست که با مشتی قرص خریداری بشه ، چه میشود بفهمی سیگار از فیلتر روشن شده ، از کدام جنگ بیشتر است غنیمت اشک مرد تا جایی که اثرات تجاوز به روحش تو مکس حرفاش رد پا داشت ، این کپسول ها دانه های رنگی هم خانواده های مورفین آرزوی من نبود قرص هام رو خوردم نگا ، رگ هایمان خط خطی شده ، باز دم هایمان فوران های کنترل شده مغزمان است به دلیل فشار های روانی که وارد کرده اید ، من ؟ من استخونم گرسنه است با باتومت
شما خوده بت شکن را بت کردید شاهدیم این جریان فکرتان است  ، چکیدن قطره ای از ژاله های کنار لیوان آب را به عنوان نذری میدهی لابد این اختلاف طبقاتی ثواب دارد . فایده ای ندارد بالاخره ما سر از خاک بیرون میاوریم  ، خلافکارترین ها با هویت جدید و بدون پرونده در بین ما هستن میدانیم
ناکار آمدی بمب هایتان بهتان ثابت نکردن فشار دادن دکمه بمب چاره مقابله با فکر مقابلت نیست ؟
فکرم در امان است چندسال زندان چندبار تکرار اعدام چند سال چند بار تکرار . میمیرم فراموش شدن اسمم مهم نیست فکرم در جریان تزریق شده پیروزی در پیروی نکردن از پیروی است دست هات که قطع نیست قطعی نگو ولی بگو بنویس هر چی که میدونی رو
نکنه من و تو یکی هستیم در پالس ها مختلف زمان
شاید خجالت اور باشد که تاریخ سال هم نمیدانم دیگر 
یک ماهی با چشمای حیرون دهنش باز مانده خونش با آب جلوی چشماش موج میزنه با فاصله چند کیلومتری از دریا چه امیدی به زندگیش داشت ، نمیخواهم نا امیدت کنم ولی از آرامش حرف زدن به این ارزونی ها نیست وقتی گران قیمتی مثل آزادی زیر مجموعش هست ، لحظاتی از روز رو به فکر کردن اختصاص بدهید که  موجب بهبود سبک زندگی همین است .



#PvF