محرک این جملات اخباری برای انتقال فکر ، هیچ است انتقال از دنیایی که درش هستم به دنیایی که در درش هستیم ، از ارزشش بی خبرم تا جایی که میدونم اثر داره نظرت تو چیه گویا مثله ای است که از مردمک دریچه مقعد (اسفکتر) شارش میکند به شبکیه ذهنت از نوازش باد بر سر درختان بی خبر بودی؟ وقتی به مشکل بر میخوری آشنا هست برات به خاطر اینه که بهش فکر کرده بودی و حالا وجودش رو جلوت ظاهر کرده از جرات استفاده کن تصمیم راه نزدیک آسمان شو اگر مشکل طولانی هست به جستجو مشکل کوتاه بگرد تصور کن قدرت درک ، اشتباه رو ، تا بتونی غرور کشنده رو بشکنی در نتیجه تغییر کنی پایان برای همه ی ماست ، پایان در عدم قدرت تشخیص مشکل برازنده توست ؟ یا سر به آسمان کشیدن که یک پایان شرافتمندانه تمام عیار است برای چیزی که میخواهی در تکاپو باش چه با بخشش چه با تقاضایش ، شبیه توست همان سایه ای که از نور نمیترسد شجاعت متعادل دروازه ای بین عمل و قدرت ماست اگر بترسی قدرتت به عمل تبدیل نمیشود و پشت مشکلات میمانی . ترس تو را در امان نمیگذارد تو را به طرف ناآگاهی هایت میبرد استفاده ی بیش از حد از شجاعت ، قدرتت را به پراکندگی میبرد و تغییر سزاوار ، در آن زمان عایدت نمیشود ، دانایی در ویژگی هالگی بخش قالب است دانا ها باعث دانایی نادان ها میشوند ، کنجکاو ها که حتی قدرت خواندن ذهن رو هم بهش میرسند میبینیم و ثبت میکنم گاه به گاه مشتی حروف در مغزم پخش میشوند کنار یکدیگر میچینم مخلوقاتی خلق میشوند ، نوشتن نیست تعریف زمان زیستت از هنر چیست؟ خیاطی کلمات ، کلماتی که مثل پازل چیدمشون برام جالبه که به چه فرمی در میاند معذورم از شاخ و برگ دادن که سریع به نتیجه برسیم مدتی هم میترسیدم جایی این مخلوقات باشن از اینکه کسی مطالعه کند یا مطالعه نکرده مسخره کند ولی نیمه تاریک ماه باعث شد منتشر بشن و اگر هستید دل گرم باشید به همین فیتیله و اسم ارزنده ای برای این نوراوری بگذارید .

#PvF