حرفای دستان ساکت ،

یه کلمه ی پر تشنج رو تشکیل داد

به دلیل حمایت از امثال روم باستان

و خواب ابدی بدون لالایی ، بیداری ،

اغاز داستان شد

 صدایی از جنس سلطه بر زندگی مردار

با کلاغ های مردخوار بالای چوبه ی دار

در همین امتداد یک مرگ جان داد 

و شد دلیل جدید زندگیم

تا رسیدم به این دلیل

که با هر نوعی به هر نوعی

باید دست به دست هم ، پاک کنیم 

چهره های مصنوعی به خاطر آرایش

از ترس دیده شدن باطن های پر پالایش

و برگشتن به معصومه نگاه کردن نوزاد به مادر ،

به دور سر گارد ویژه ی دست های خونی پدر

به اقتدار اجتناب کودک از بزرگسال کودک ازار

به همه ی آوار 

های سرکوب تلخ تاریخ

با قدرت بیرون زدن جوانه از خاک سرد تاریک

من آینه ی یک آیین ام

حرفام باز تابم ایستادم جلوی

کوه خرافات و خشم که مرده های زنده خوار پرت دادن به سویم ،

رو به راه ستاره ی حقیقتم

پشت به : دقیق نشر داده شده میلیون ها سال دروغ

سلسله ها ی تشکیل شده از عدم وجود ،

چه قدرتی در میان بوده  در قرقره

هر زمان و دوره گذشت با سر نخی ساده

تا که گذشته گشت ، رفت پرت شد تو سیاهچال 

سر در آورد از آینده تو این بازی 

میبازه هر کی پایبنده

ساختن ادم های اشرافی

تا غلط زیادی 

درخت درفش کاویان

کفتار های بالا سر درستی منتظر افطار

به خاطره ، دهن بینی مجرمان نامه های بدون امضا

که ساختن رسومات نا به هنجار

بین نقاطه مشترک مشهود ،

مرگ غیر معقول ،

گذشتگان به صورت مشکوک ، 

تا زنده به گور شدن افراد مشهور ،

یک گیتی ، جار بیداری بی ارجا

خفه شده زیر عدم توجه

بر ریخت یک دست اجتماع

و این بود اصل اشتباه .



‏#PvF